منبع امتحان ادبیات(جمع ها)
آموزش انواع جمع ها از کتاب غلط ننویسیم که جزو منابع امتحان پایان ترم ادبیات می باشد.
دریافت
حجم: 5.36 مگابایت
آموزش انواع جمع ها از کتاب غلط ننویسیم که جزو منابع امتحان پایان ترم ادبیات می باشد.
دریافت
حجم: 5.36 مگابایت
هیچ کس گوش نمی دهد
هیچ کس گوش نمی دهد
ومن تازه می بینم
که چقدر تنهایم
وتنها کس بی کس روی زمینم
وفقط می توانم به باد بگویم
که او را دوست می دارم
تا باد صدایم را برای همیشه در دل زمین آواره دارد
آخر من که اهل زمین نیستم
و تنها یادگاری ام را برای زمین باقی می گذارم
شخصی به نام پل یک دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش
دریافت کرده بود” شب عید هنگامی که پل از اداره اش بیرون امد متوجه پسر بچه شیطانی
شد که دور و بر ماشین نو و براقش قدم میزند و ان راتحسین می کرد”پل نزدیک ماشین که
رسید پسر پرسید:این ماشین مال شماست” اقا؟ پل سرش را به علامت تائید تکان داد و
گفت: برادرم به عنوان عیدی به من داده است.
پسر متعجب شد وگفت:منظورتان این است که برادرتان این ماشین را همین
جوری “بدون اینکه دیناری بابت ان پرداخت کنید”به شما داده است؟ اخ جون ” ای کاش…؟
البته پل کاملا واقف بود که پسر چه ارزویی می خواهد بکند” او می خواست
ارزو کند که ای کاش او هم یک همچون برادری داشت” اما انچه که پسر گفت:سر تا پای
وجود پل را به لرزه در اورد:ای کاش من هم یک همچو برادری بودم”
پل مات و مبهوت به پسر نگاه کرد و سپس با یک انگیزه انی گفت: دوست
داری با هم تو ماشین یه گشتی بزنیم؟
“اوه بله دوست دارم”
تازه راه افتاده بودند که پسر به طرف پل برگشت و با چشمانی که از
خوشحالی برق می زد گفت:”اقا می شه خواهش کنم که بری به طرف خونه ما؟”
پل لبخند زد. او خوب فهمید که پسر چه می خواهد بگوید: او می خواست به
همسایگانش نشان دهد که توی چه ماشین بزرگ و شیکی به خانه برگشته است. اما پل باز
هم در اشتباه بود… پسر گفت: بی زحمت اونجایی که دوتا پله داره نگهدارید.
پسر از پله ها بالا دوید” چیزی نگذشت که پل صدای برگشتن او را شنید.
اما دیگر تند وتیز بر نمی گشت”او برادر کوچک فلج و زمین گیر خود را بر پشت حمل
کرده بود. سپس او را روی پله پائینی نشاند و به طرف ماشین اشاره کرد: “اوناهاش
جیمی”می بینی؟درست همون طوریه که طبقه بالا برات تعریف کردم “برادرش عیدی بهش داده
و دیناری بابت ان پرداخت نکرده. یه روزی من هم یه همچو ماشینی به تو هدیه خواهم
داد…
اونوقت می تونی برای خودت بگردی و چیزهای قشنگ ویترین مغازه های شب
عید رو همان طوری که همیشه برات شرح میدم ببینی”
پل در حالی که اشکهای گوشه چشمش را پاک می کرد از ماشین پیاده شد و
پسر بچه را در صندلی جلوئی ماشین نشاند” برادر بزرگتر با چشمانی براق و درخشان کنار
او نشست و سه تائی رهسپار گردشی فراموش ناشدنی شدند.
کلیپ زیبای زیر را ببینید و به ما بگویید برداشت شما از آن چیست؟
خواندن کل این متن بیشتر از 3 دقیقه زمان شما را نخواهد گرفت، پس لطفا بخوانید!
١٨ سال پیش من در شرکت سوئدى ولوو Volvo استخدام شدم. کار کردن در این شرکت تجربه جالبى براى من به وجود آورده است. اینجا هر پروژهاى حداقل ٢ سال طول میکشد تا نهایى شود، حتى اگر ایده ساده و واضحى باشد. این قانون اینجاست.
جهانى شدن (Globalization) باعث شده است که همه ما در جستجوى نتایج فورى و آنى باشیم و این مشخصاً با حرکت کند سوئدیها در تناقض است.
آنها معمولاً تعداد زیادى جلسه برگزار میکنند،
بحث میکنند، بحث میکنند، بحث میکنند....
و خیلى به آرامى کارى را پیش میبرند. ولى در انتها، این شیوه همیشه به نتایج بهترى میانجامد.
به عبارت دیگر:
1- سوئد در حدود 450000 کیلومتر مربع وسعت دارد.
2- سوئد حدود 9 میلیون جمعیت دارد.
3-استکهلم، پایتخت سوئد که به پایتخت اسکاندیناوی نیز مشهور است حدود 78000 نفر جمعیت دارد.
4- ولوو، اسکانیا، ساب، الکترولوکس و اریکسون برخى از شرکتهاى تولیدى سوئد هستند.
اولین روزهایی که در سوئد بودم، یکى از همکارانم هر روز صبح با ماشینش مرا از هتل برمیداشت و به محل کار میبرد. ماه سپتامبر بود و هوا کمى سرد و برفى. ما صبحها زود به کارخانه میرسیدیم و همکارم ماشینش را در نقطه دورى نسبت به ورودى ساختمان پارک میکرد. در آن زمان، ٢٠٠٠ کارمند ولوو با ماشین شخصى به سر کار میآمدند.
روز اول، من چیزى نگفتم، همین طور روز دوم و سوم. روز چهارم به همکارم گفتم: آیا جاى پارک ثابتى داری؟ چرا ماشینت را این قدر دور از در ورودى پارک میکنى؟ در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟
او در جواب گفت: براى این که ما زود میرسیم و وقت براى پیادهرفتن داریم. این جاها را باید براى کسانى بگذاریم که دیرتر میرسند و احتیاج به جاى پارکى نزدیکتر به در ورودى دارند تا به موقع به سرکارشان برسند. تو این طور فکر نمیکنی؟
" میزان شرمندگى مرا خودتان حدس بزنید! "
این روزها، جنبشى در اروپا راه افتاده به نام غذاى آهسته ( Slow Food ). این جنبش میگوید که مردم باید به آهستگى بخورند و بیاشامند، وقت کافى براى چشیدن غذایشان داشته باشند، و بدون هرگونه عجله و شتابى با افراد خانواده و دوستانشان وقت بگذرانند. غذاى آهسته در نقطه مقابل غذاى سریع (Fast Food) و الزاماتى که در سبک زندگى به همراه دارد قرار میگیرد.
غذاى آهسته پایه جنبش بزرگترى است که توسط مجله بیزنس طرح شده و یک "اروپاى آهسته" نامیده شده است. این جنبش اساساً حس شتاب و دیوانگی به وجود آمده بر اثر نهضت جهانى شدن را زیر سوال میبرد.
نهضتى که کمیّت را جایگزین کیفیت در همه شئون زندگى ما کرده است.
مردم فرانسه با وجودى که ٣٥ ساعت در هفته کار میکنند امّا از آمریکائیها و انگلیسیها مولّدترند .
آلمانیها ساعت کار هفتگى را به 8/28 ساعت تقلیل دادهاند و مشاهده کردهاند کهبهرهورى و قدرت تولیدشان ٢٠% افزایش یافته است. این گرایش به آهستگى و کندکردن جریان شتاب آلود زندگى، حتى نظر آمریکائیها را هم جلب کرده است.
البته این گرایش به عدم شتاب، به معنى کمتر کار کردن یا بهرهورى کمتر نیست. بلکه به معنى انجام کارها با کیفیت، بهرهورى و کمال بیشتر، با توجه بیشتر به جزئیات و با استرس کمتر است.
به معنى برقرارى مجدّد ارزشهاى خانوادگى و به دست آوردن زمان آزاد و فراغت بیشتر است.
به معنى چسبیدن به حال در مقابل آینده نامعلوم و تعریف نشده است.
به معنى بها دادن به یکى از اساسیترین ارزشهاى انسانى یعنى ساده زندگى کردن است.
هدف جنبش آهستگى، محیطهاى کارى کم تنشتر، شادتر و مولّدترى است که در آن، انسانها از انجام دادن کارى که چگونگى انجام دادنش را به خوبى بلدند، لذت میبرند.
اکنون زمان آن فرا رسیده است که توقف کنیم و درباره این که چگونه شرکتها به تولید محصولاتى با کیفیت بهتر، در یک محیط آرامتر و بیشتاب و با بهرهورى بیشتر نیاز دارند، فکر کنیم.
× بسیارى
از ما زندگى خود را به دویدن در پشت سر زمان میگذرانیم امّا تنها هنگامى به آن میرسیم
که بر اثر سکته قلبى یا در
یک تصادف رانندگى به خاطر عجله براى سر وقت رسیدن به سر قرارى، بمیریم.
× بسیارى از ما آنقدر نگران و مضطرب زندگى خود در آینده هستیم که زندگى خود در حال حاضر، یعنى تنها زمانى که واقعاً وجود دارد را فراموش میکنیم.
× همه ما در سراسر جهان، زمان برابرى در اختیار داریم. هیچکس بیشتر یا کمتر ندارد. تفاوت در این است که هر یک از ما با زمانى که در اختیار داریم چکار میکنیم. ما نیاز داریم که هر لحظه را زندگى کنیم.
به گفته جان لنون، خواننده معروف:
زندگى آن چیزى است که براى تو اتفاق میافتد، در حالى که تو سرگرم برنامهریزیهاى دیگرى هستى.
با اجرای بسیار زیبای فریماه
زمان کل: ۴ ساعت و ۴۸ دقیقه
این کتاب جزء پرفروشترین رمانهای جهان می باشد.غریبه، شانتال پریم را انتخاب میکند تا ثابت کند انسان ذاتاً شر است. پیشنهاد بیگانه میتواند برای همیشه سرنوشت شانتال فقیر و یتیم را عوض کند اما او باید میان فرشته و شیطانی که هر انسان در درون خویش دارد، انتخاب کند.مردی اسیر شبح گذشته ای دردناک دختر جوانی در جست و جوی خوشبختی برای تصمیم گیری فقط هفت روز فرصت هست. رزم در کنار فرشتگان، یا شیاطین؟ در این هفته طولانی و تکرار ناشدنی، هرکدام پیمان خویش را پبش می گذارند: نیک یا بد؟ ویسکوس دهکده ای کوچک و از یاد رفته در زمان و مکان، میدان این نبرد هولناک خواهد بود. بیگانه ای اسرارآمیز وارد دهکده می شود، و از آن دم، دهکده درگیر نقشه ای مکارانه می شود که اثر آن هرگز از روح تک تک ساکنان این دهکده نخواهد شد. بیگانه از دوردست آمده است، به جست و جوی پاسخی برای پرسشی نگران کننده : انسان در ذات خویش نیک است یا بد؟ رمان شیطان و دوشیزه پریم درستی و راستی انسان را به گونه هولناکی می آزماید. در ادامه می توانید این کتاب صوتی را دانلود کنید.
دانلود با لینک مستقیم:
دانلود بخش اول (حجم: ۳۰ مگابایت)
دانلود بخش دوم (حجم: ۳۰ مگابایت)